ღ.آرزوی محال.ღ |
خدا جون ميشه تو امشب منو تو بغل بگيري؟
بگي آروم توي گوشم ديگه وقتشه بميري
...
خدا جون ميگن تو خوبي ، مثل مادرا مي موني
اگه راست ميگن ببينم عشق من کجاست ميدوني؟
خدا جون ميشه يه کاري بکني به خاطر من؟
من مي خوام که زود بميرم آخه سخته زنده موندن
من که تقصيري نداشتم پس چرا گذاشته رفته؟
خدا جون تو تنها هستي ميدوني تنهايي سخته
زنده بودن يا مردن من واسه اون فرقي نداره
اون مي خواد که من نباشم، باشه ،اشکالي نداره
خدا جون مي خوام بميرم تا بشم هميشه راحت
ولي عمر اون زياد شه حتي واسه يه ساعت
خدا جون ميشه تو امشب منو تو بغل بگيري؟
بگي آروم توي گوشم ديگه وقتشه بميري...
بر سنگ قبر من بنويسـيد خسته بود اهــل زمين نبود نـمازش شــكســته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد شيشه بود تـنها از اين نظر كه سـراپا شـكســته بود
بر سنگ قبر من بنويســـــــيد پاك بود چشمان او كه دائما از اشك شسـته بود
بر سنگ قبر من بنويســيد اين درخت عمري براي هر تبر و تيشه، دســــته بود
بر سنگ قبر من بنويســــــيد كل عمر پشت دري كه باز نمي شد نشسته بود
نظرات شما عزیزان: